آتلیه + مامانی ورزشکار(3 ماهگی)
سلام سلام صد تا سلام از اونجایی که پست قبلیم خیلی خالی و بدون متن بود مامانم 6 روز آپ نکرد که سوژه جدید پیدا کنه. آتلیه : نمیدونم چی شد که مامانی صبح از خواب پاشد و خیلی یه دفعه ای و غافلگیرانه زنگ زد به عزیز جون و گفت میخوام امروز شهرادو ببرم آتلیه که عکسای خوشگل خوشگل بگیره (آخه تو اتاقم اصلا عکس نداشتم) عزیز جون اومدو منو بردن آتلیه روناک از اونجایی که من خیلی کوچولو هستم و تنها کاری که انجام می دم غلط زدن و یه ذره بالا گرفتن سره عکسام خیلی ساده میشد هرچی هم آقای عکاس به مامانم میگفت که بابا این هنوز کوچیکه الان چند تا عکس ساده بگیر بعد یه دو سه ماه دیگه بیارش که حرکاتش کامل تر بشه مامانیم گ...
نویسنده :
مامان بهار و بابا کیوان
19:01