شهرادشهراد، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره

❀ ♥یکی یه دونه مامان و باباش♥ ❀

درس عبرت

1390/5/16 11:10
730 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوست جونای نازنازیم

دیروز ظهر وقتی بابا جونم خوابید مامانیم منو گذاشت کنار اون تاکاراشو انجام بده منم حسابی نی نی خوبی بودمو با خودم بازی میکردم تا مامانم کاراشو انجام بده اما مامانیم تا دید که من خیلی ناز دارم با خودم بازی میکنم طبق معمول با دوربین اومد سراغمو همش ازم عکس گرفت نتیجه اش هم این شد که من از تنهایی بازی کردن خسته شدمو باز بهونه گیری کردم مامان جونمم مجبور شد تا بیخیال کاراش بشه و منو بغل کنه این درس عبرتی شد واسه مامان جونیم که تا من ساکتم کاراشو انجام بده

اینم عکسایی که مامانیم به جای انجام دادن کاراش از من گرفته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

مامان آبتین
16 مرداد 90 11:39
سلام ، به به چه گل پسر نانازی. با کمال میل شهراد و آبتین دوست جونای خوبی خواهند بود

حتما همینطوره عزیزم

مامان رها
16 مرداد 90 12:22
وای جیگر بازی کردنتو ................
مامانی این قدر بچه رو بغلی نکن از کار و زندگی میمونیا بزار به زمین عادت کنه واسه خودت خوبه عزیزم

بغلی شده همه میگفتن انقدر بغلش نکن من کوش نمیدادم حالا هم که ...

بابا محسن
16 مرداد 90 12:37
مگه میذارن به کار و زندگیمون برسیم ! تا میتونید عکس بگیرید . بعدا دلتون واسه این سنش تنگ میشه .
مامان راميلا
16 مرداد 90 12:43
سلام عزيزم مرسي از نظرت كوچولوي قشنگ خيلي بامزه هستي .
مامان هوراد
16 مرداد 90 12:47
سلام گل پسر ببخشید شاه جوانمرد من بی دقتی کردم آخه هوراد توی بقلم بود و می کوبید روی کامپیوتر راستی می دونستی خیلی نازی من و هوراد خیلی دوست داریم هوراد عکسهایت را که دید کلی لبخند زد و ذوق کرد
مامی رکسانا
16 مرداد 90 13:15
ماشالله به دخملت، التماس دعا

ni nie man pesareeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee

سحر
16 مرداد 90 13:43
ای جونم جیگر طلا بهار جون اما من فکر میکنم واست درس عبرت نمیشه و بازم این کارو میکنی اما همینش عشقه
مامان آروین
16 مرداد 90 14:24
سلام عزیزم خوشگله خاله داری شیطونی میکنی فدات شم دوستت داره بوسسس
مامان ماني
16 مرداد 90 21:33
آخه نازي ماماني ..... كوچولو رو ببوسيد ....
مامان طاهره
16 مرداد 90 23:28
فدای سرت مامان بهار ،کار خونه هیچ وقت تموم نمیشه ولی لحظات فوق العاده ارزشمند کودکی آقا شهراد هست که محدوده و زود زود بزرگ میشه و از دست میرن ، و فقط با چند تا عکس میتونیم یک کوچولو این لحظات لذت بخش رو نگه داریم.
مامان نيروانا
17 مرداد 90 7:37
بهار جون، اصلاً نگران نباش اين طبيعيه. هم رفتار شهراد جان هم عشق تو به عكس گرفتن از اون تو حالتهاي مختلف. نيرواناي منم يه لحظه نميذاشت به كار و زندگيم برسم. خيلي تو بغلم بود. مخصوصاً تا شش ماهگي و حتي يكسالگي. ازم جدا نبود. بعضي وقتا تحملش خيلي سخت بود اما حالا هر چي فكر ميكنم چيز زيادي يادم نمياد از سختيا. همه ش ميگذره ميره. شهراد به آغوش تو احتياج داره. الان وقت بغل كردن و نوازششه. من با اين عقيده كه ميگن اينجوري بچه ها بغلي ميشن موافق نيست. بچه تا زماني كه نياز داره بايد در آغوش گرفته بشه چون اگه حالا براش كم بذاري بعداً كه بزرگتر بشه اين كمبود باهاش هست و ممكنه بخواد يه جوراي ديگه جبران كنه. پس اصلاً به هيچي جز توجه و مراقبت و محبت به شهرادت فكر نكن. كار خونه و رفت و روب هميشه هست ولي 4ماهگي عزيزت ديگه تكرار نميشه. هميشه به اين فكر كن كه اينجوري بزرگترين وظيفه ت رو كه مادريه بخوبي انجام ميدي. كار خونه رو در حد واجب انجام بده و تا ميتوني از اين و اون كمك بگير ولي خودت به شهراد برس. خوشحالم كه همشهري عزيزم رو پيدا كردم. بازم به ما سر بزن. من شهراد جان رو لينك كردم با اجازت. به اميد روزاي خوب و سپري كردن خوب اين روزا.

مرسی که راهنماییم کردی عزیز حق با شماست من نباید واسه پسرم کم بذارم
مریم
17 مرداد 90 9:51
عزیز دلم شهراد کوچولوی ناز که داری برای خودت بازی میکنی منو یاد دیانا انداختی بوسسسسسسسس واسه پسر شیرین عسل
مریم
17 مرداد 90 10:05
خانومی فکر کنم بتونی توی مامی سایت توی قسمت جشن تولد پیدا کنی
سحر
17 مرداد 90 10:44
سلام بهار جان به محض پیدا کردن یه متن خوب اطلاع میدم
سارا(مامان سوگل)
17 مرداد 90 11:30
سلام عزیزم.شاید این خوب باشه : بابا ميگه خانم شدي از كوچيكي تو رد شدي مامان ميگه فدات شم قربون اون چشات شم يه سال گذشت اومدي براي ما همدمي ميخواي كه يكساله شي عاقل و بالنده شي ميخوايم يه جشن بگيريم بيشتر هم رو ببينيم هر كي كه خواستي جونم دعوت كن مهربونم منم ميگم (نام مهمان...) تو جشنم شركت كنيد محفلمون و شاد كنيد شهراد جونو ببوس
مامان اميرعلي
17 مرداد 90 11:52
سلام .خوشحال ميشم . شهراد دوست خوبي براي اميرعلي هست . راستي عكس كه مي اندازي حتما تاريخ عكس رو هم يادداشت كن بعدا خيلي به دردت ميخوره
khale
17 مرداد 90 13:37
سلام نی نی شما یه هفته از فاطمه من بزرگتره خدا برا پدر و مادرش نگهش داره ممنون که سرزدین ولی بچه ها تا ساکتن میشه ازشون عکس گرفت بعدش که باید ساکتشون کرد
مامان آروین
17 مرداد 90 14:17
سلام عزیزم خیلی خوشحال میشم که کمک کنم تو وبلاگ آروینم برا جشن تولد همسرم متنای کوتاه و زیادی از سایتای مختلف گلچین کردم خواستید یه سر بزنید عنوان مطلب تولد بابایی

وقتی که پاتو گذاشتی روی این زمین خاکی

تموم گل های عالم شدن از دست تو شاکی

خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گلا سرشته

با تو دنیای پر از درد ، واسه من مثل بهشته

روز میلادت مبارک عزیزترینم .


چه لطیف است حس آغازی دوباره،

و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس…

و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!

و چه اندازه شیرین است امروز…

روز میلاد…

روز تو!

روزی که تو آغاز شدی!

تولد مبارک


-

مرسی گلم متن خیلی قشنگیه ممنون عزیزم

مامان آروین
17 مرداد 90 14:29
راستی یادم رفت بگم یه سایتی هست که کارتهای زیبا و قشنگی داره که میتونی پیامتبریک و اسم برادرزاده تون را روش بزارید خیلی خوشگل میشه من چند رو چند نمونه اسم آروینو گذاشتم و با ILOVE YOU ولی این سایته فیلتر شده اگه فیلتر شکن داشتی خبر بده آدرسشو براتون بدم آگه نداشتی اسم برادر زادتونو برام بگو براتون درست کنم میزارم تو وب آروین شما هم میتونید کپی کنید اگه تو خونه پرینتر داشتی پرینت بگیری یا که بدی عکاسی بازم کمکی از دستم بیاد در خدمتون هستم
موفق باشید شهراد جونم از طرف من بوسش کن

سلام خاله مرسی که سر زدی ممنون من فیلتر شکن دارم اگه میشه آدرس سایتو بدین

نازنین نرگس نفس مامان
17 مرداد 90 16:59
الهییییییییییییی به این نی نی ناس ناسی که دوست داره با مامان جونش بازی کنهمامانی همیشه بذارکارهات فدای بازی با نی نی نازت بشه
نازنین نرگس نفس مامان
17 مرداد 90 17:00
نظر خصوصی دارید
سحر
17 مرداد 90 18:35
زمین در انتظار تولد یک برگ ، من در حال شمارش معکوس صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است . . . تولدت مبارک روز تولد تو روز نگاه باران بر شوره زار تشنه بر این دل بیابان روز تولد تو گویی پر از خیال است یاس و کبوتر و باد در حیرت تو خواب است تولدت مبارک روزی که تو آمدی شعر نابی بودی آفتاب و بهار با تو آمدند روزی که آمدی طوفان شد و پیکانی آتشین در نقطه ای از جهان فرود آمد … و من با تو باور کردم که می شود هم پای رنگین کمانی در باران قدم زد ! تولدت مبارک عزیزم بازم میگردم فقط اینا رو پیدا کردم
مامان آروین
17 مرداد 90 18:43
سلام تموم عکسای آروینو خودم درستش کردم آدرس:www.glitterfy.com وارد صفحه سایت که میشی 3 گزینه داره گزینه سومی که نوشته Glitterfy Words را انتخاب کنید میتونید متنی که میخوایید رو عکس انتخابی خود بزارید برا افکت هم افکت فوتو را انتخاب میکنید خیلی راحتهالبه عکسای آروینمو تو سایتای دیگه هم درستش کردم
مامان پریسا
18 مرداد 90 11:05
سلام مامانی گل. فکر کنم من اینجا یه پیغام برای شهراد جون گذاشتم ولی حالا نیست.
اشکال نداره میخواستم بگم برای نی نی گل. هیچ چیز بهتر از بغل مامانی نیست.

کدوم پیام گلم؟؟؟
مامان النا
18 مرداد 90 11:27
سلام شهراد جونم تو چقدر نازي پسر گلم.به به كه گل خوبي بودي و گذاشتي مامان بهار جون به كاراش برسه. بهار جان من لينكت كردم با اجازه ات شهراد رو از عوض من يه بوس كوچولو بكن.اخه پوستش خيلي نازه.
مامان صدف
18 مرداد 90 11:28
سلام شهراد جیگیلی. مرسی که به مبلاگ صدف سر زدی.
مامان رها
18 مرداد 90 11:30
سلام گلم شرمنده من چیزی پیدا نکردم بدردت بخوره تمام سن بالا بود

مرسی از توجهت عزیزم همین که تلاشتو کردی واسم یه دنیاست

طاهره
18 مرداد 90 13:43
چشم بهار جون اگه متنی به ذهنم رسید میام واست مینویسم.
مامان محمدعرفان
18 مرداد 90 14:39
سلام چه پسمل خوشچلی داریمن هم خوشحال میشم شهراد و محمد عرفان با هم دوست بشن ای بابا کار خونه که هیچ وقت تمومی نداره ،عکس گرفتنو بچسب راستی من لینکیندمتون
مامان سید ابوالفضل
19 مرداد 90 1:49
مامان يگانه زهرا
19 مرداد 90 2:55
چه گل پسري، قند عسلي يه دوست گل ديگه به دوستاي يگانه زهرا اضافه شد
مامان کوثر
19 مرداد 90 13:50
الهی بگردم چقدر بامزه تر شده ماشاالله فداش بشم خیلی خوردنی شده آدم میخواد بگیرتش تو بغلش و فشارش بده جونم که بامزه شده از طرف من زیر گردنش رو ببوس خیلی خوشمزه است کوثر هم مثل شهراد جون وقتی میرم سراغش دیگه نمیتونم به کارم برسم خودمون تنمون میخاره آخه این فرشته ها ساکت دارن بازی میکنن تا ما رو میبینن دیگه نمیشه ولشون کرد بلا یی هستن واسه خودشون من که میگم رئیس کوچولو بوسسسسسسسسسسسسسسس واسه پسر گلمون
مامان محمدرضا
19 مرداد 90 16:32
سلام بهار جون ممنون از لطفتون ما شاالله پسرتون خیلی نازه در اولین فرصت عکس های محمدرضا رو میزارم
مامان پارساجونی
19 مرداد 90 17:49
سلام.حتما ببوسینش این گل پسر نازنازی رو.
مامان یکتا
23 مرداد 90 8:25
سلام خاله جان خوبی گلم من هم اومدم پیشت عزیزم موش بخورت امان از دست این مامانی که نمی گذاره گل پسر ما اروم باشه
مامان پارسا
2 شهریور 90 14:39
حالا واقعاًدرس عبرت شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟